پشت پرده جنگ جهانی دوم از زبان یک گربه جانسخت
هفتاد و دو سال از جنگ جهانی دوم میگذرد.
جنگی با 70میلیون کشته و بیش از 100میلیون مهاجر. جنگی که همه طرفهای درگیر در
آن، در این کشتار فجیع سهم داشتهاند و هیچ کس مدافع نماند. مزه تهاجم و کشت و
کشتار زیر زبان همه رفت.
از همان روزهای نخستین این جنگ تا همین
امروز، آثار مکتوب فراوانی درباره این واقعه نوشته شده است. یکی از این آثار
مکتوب، رمان «گربه بلیتس» اثر رابرت وستال است. مترجم آن مسعود امیرخانی است و نشر
«اسم» آن را منتشر کرده است.
همانطور که در طراحی جلد و عنوان
کتاب به وضوح مشخص است ماجرای کتاب، حول یک گربه میچرخد. حال این گربه به جنگ جهانی
دوم چه ربطی پیدا میکند؟ ماجرا در انگلستان آغاز میشود. جایی که صاحب اصلی گربه
به خاطر جنگ جهانی دوم و شغلش که خلبانی است به شهری دیگر رفته است. گربه برای پیدا
کردن صاحبش از محل زندگیش سفری طولانی را آغاز میکند تا صاحب عزیزش را پیدا کند و
این آغاز ماجراهایی است که برای او و دیگران میافتد.
میتوان رمان را تاحدی اپیزودوار
دانست. در طی مسیر، گربه با تعدادی آدم و حیوان و اتفاق روبرو میشود و بعد از آن،
دوباره آدمها و حیوانات و اتفاقات جدید دیگر.
مادهگربه رابرت وستال، گربهای سختجان
است که حتی انفجار بمب هم نمیتواند مانع مرگش شود! گربهای که به خوبی شخصیتپردازی
شده است، جزئیاتی که از او گفته شده نه تنها او را عجیب نکرده است که برای خواننده
ملموستر هم شده است.
رابرت وستال به عنوان نویسنده ماجرا
را به خوبی روایت کرده است. در واقع این گربه، بهانه او بوده تا به ماجراهای سالهای
اول جنگ جهانی دوم بپردازد. جایی که نیروی هوایی قدرتمند آلمان نازی، برای به زانو
در آوردن مردم و کشور انگلستان شبانهروز بر سر آنها بمب میریزد.
در این نوشتار قصدم دفاع از سیاستهای
خباثتآلود حکومت بریتانیا نیست. چرا که یکی از عاملین اصلی جنگ جهانی دوم، همین سیاستهای
دوگانه بریتانیا دربرابر هیتلر بود.
وستال با نوشتن این کتاب نشان داده،
چگونه مردم کشورش در برابر حملات سخت و مهلک دشمن خارجی واکنش نشان دادهاند. آنها
از اینکه دفاع میکنند خسته نیستند. به سربازان وطن خود افتخار میکنند و از آنها
حمایت میکنند. به عبارت دیگر، «گربه بلیتس»، به پشت پرده جنگ پرداخته است.
قهرمانان اصلی ماجرا، نه فقط نظامیان که مردم عادی هستند. زنی خانهدار، پلیس محلی،
دامپزشک، بیوهای جوان، گاریچی و شریکش به همراه اسبهایشان، سرکارگر یک
کارخانه، تعدادی از افرادی هستند که در داستان نقش خود را به خوبی ایفا کردهاند.
وستال در توصیف حالات و رفتار شخصیتها
و وصف مکان و محیط، از طنزی شیرین و تاحدی گزنده استفاده کرده است. مخاطب با
خواندن همین توصیفات دقیقا در حال و هوای فضای آن زمان قرار میگیرد. مثلا در جایی
افسردگی یکی از شخصیتها را به زیردریایی تشبیه کرده است که به آرامی در حال غرق
شدن در اقیانوس است. یا در قسمتی دیگر، عبور گاریچی و اسبهایش از میان شهر آتش
گرفته و نجات مردم شهر و سوار کردن آنها را به ماجرای موسی و عبورشان از نیل وصل
کرده است.
مسعود امیرخانی نیز از عهده ترجمه به
خوبی برآمده است. زبان و لحن ابتدای قرن بیستم مردم آن زمان را میتوان به خوبی در
ترجمه فارسی رمان مشاهده کرد. البته به نظر میرسد مترجم به لحاظ رعایت پارهای
مسائل اخلاقی، قسمتهای اندکی از کتاب را حذف کرده، ولی به ساختار داستان ضربهای
نزده است.
در انتهای کتاب نیز نقشهای از کشور
انگلستان به همراه شهرها و نقاطی که در داستان از آنها اسمی به میان آمده، آورده
شده است.
«گربه بلیتس» علی رغم اینکه یک اثر ترجمهای با فضای مدرن به نظر میرسد اما در نشان دادن روحیه دفاع از وطن توفیق خوبی کسب کرده است. در کنار جذاب بودن آن برای عموم مخاطبان، این اثر میتواند در جنبههای فرمی نیز، برای نویسندگان، خصوصا نویسندگان دفاع مقدس حائز اهمیت باشد. این که چگونه میتوان حتی از پیش پاافتادهترین مسائل پلی ساخت تا به مسئله دفاع مقدس پرداخته شود. نویسنده نکوشیده است آدمها را مستقیما درگیر زمختی و سنگینی جنگ کند. بلکه به دور از شعارزدگی نشان داده است مردمان غیرنظامی کشورش چگونه دربرابر تهاجم ویرانگر دشمنان، مقاومت کردهاند.
نویسنده: مسعود آذرباد به نقل از خبرگزاری فارس