دخترانه
دخترانه

دخترانه

0 نظرسفارش (3)
15,000تومان
تولید کنندگان
کد محصول: bar-100
موجودی عدم موجودی در انبار
راهنما

بررسی اجمالی

 قدیم‌ترها همه چیز دخترانه و پسرانه داشت. هیچ پسری حاضر نمی‌شد حتی برای چند دقیقه، آن هم در مواقع اضطرار لباس خواهرش را بپوشد. دختر...

خصوصیات محصول

  • وزن145
  • نوع کاغذتحریر سفید خارجی
  • نوع جلدشومیز
  • نوع چاپافست
  • تعداد صفحات104
  • شابک978-600-6077-64-2
  • قطعرقعی
  • ناشرآرما
  • نویسنده / نویسندگانسمیه‎‌سادات لوح‌موسوی

توضیحات محصول

 قدیم‌ترها همه چیز دخترانه و پسرانه داشت. هیچ پسری حاضر نمی‌شد حتی برای چند دقیقه، آن هم در مواقع اضطرار لباس خواهرش را بپوشد. دخترها هم در برخی موقعیت‌ها در برابر چیزهایی که بیشتر پسرانه بود تا دخترانه مقاومت نشان می‌دادند. اما دور و زمانه عوض شده است. حالا بعضی وقت‌ها حتی تشخیص دختر و پسر بودن هم کار سختی می‌شود. دخترهایی هستند که تیپ و رفتار و پوشش‌شان به پسرها شبیه‌تر است تا دخترها! با این همه دختر بودن که انکار شدنی نیست! هنوز هم حرف‌هایی هست که دخترانه و پسرانه دارد. هنوز می‌شود پدری به پسرش بگوید بیا برویم یه گوشه دنج دو کلمه حرف مردونه بزنیم و مادری دخترش را ببرد یک جای خلوت و چهار کلمه حرف زنانه و در گوشی به او بگوید. هنوز هم دخترهایی هستند که دخترانه بودن را دوست دارند. رنگ محبوب‌شان صورتی است و اتاق‌شان را طوری چیده‌اند که تمیزی و سلیقه و دخترانگی از سر و رویش می‌بارد.
برای همه دختران سرزمینم! 
کتاب «دخترانه» چهار کلمه درگوشی با دخترهاست. به قلم خانم سمیه سادات لوح موسوی. نویسنده‌ای که از کلماتش دغدغه‌های ذهنی و روحی مادرانه‌اش پیداست. دغدغه‌هایی که این بار در قالب کلمات و حرف‌های نسبتاً یواشکی برای همه دختران این سرزمین چکیده است روی کاغذ. دخترانه، مجموعه‌ای شبهِ‌نامه است که قرار است به دست‌تان برسد و بنشیند توی کتابخانه‌تان یا اگر مادر هستید یک کادوی زیبای دخترانه رویش را بپوشاند و هدیه شود به دختری که خوشحالید که هست و دوست دارید بودنش بهترین بودن و انسانی‌ترین بودن باشد. دخترانه حرف‌های جدی و مهم زندگی است در قالبی صمیمانه و کوتاه، برای عبور از مرحله عجیب نوجوانی دخترانه!
دو کلمه حرف دخترونه! 
«وقتی که به تدریج از سرزمین آرام و بی خیال کودکی به دشت‌های پرحادثه بلوغ می‌رسی، وقتی که آهسته آهسته، از دیار بی سروصدای خردسالی به شهر پرهیاهوی نوجوانی پا می‌گذار، وقتی که احساس کردی به سرعت به وضعیتی جدید می‌رسی، فهمیدی که تمام بی‌خیالی‌های گذشته فراموشت شده و نوعی از حساسیت‌ها و زودرنجی‌ها به سراغت آمده است، آن وقت می‌خواهی خانواده‌ات که نزدیک‌ترین افراد به تو هستند و در واقع اولین کسانی که متوجه این وضعیت جدید می‌شوند، دگرگونی‌ات را باور کنند... »
نویسنده در معرفی کتاب خود می گوید:
مهم نیست چقدر واژه و اصطلاح مشترک داشته باشیم. مهم تر از واژه مشترک برای من و تو، قلب مشترکی است که اگر بین گفت و گوهایمان دیواری بسازند تا ارتباط کلامی نداشته باشیم. برای قطع کردن ارتباط قلب هایمان، ناتوان بمانند. من قلب مهربانم را برای تو هدیه می آورم. همراه با گوش شنوایی که منتظر حرف های توست و نگاهی که نگران آینده توست و زبانی که گویاترین نکته ها . شیواترین حرف ها را بازگو کند تا دست در دست هم،قدم به قدم پیش برویم و ناهمواری های این دوران را شادتر و موفق تر پشت سربگذاریم. شاید بهتر باشد درباره این دوران سرشار از تردید و اضطراب، بیشتر صحبت کنیم. شاید بخواهی از زبان خواهرت، تفسیر توفان احساسات را بشنوی یا مایل باشی از احساس فاصله بگیریم و از فناوری و آینده حرف بزنیم. گرچه می دانم گاهی شکست خورده ای و تکیه  گاه سست و بی پایه ات فروریخته است. تا آنجاکه نمی توانی به هیچ دلی اطمینان کنی و دست خواهری را به گرمی بفشاری. ترجیح می دهی حرف ها را در دل اسیر نگه داری و رازها را در سینه محبوس کنی و در انتظار کلامی صادق و حرفی مهربان و صمیمی به سر ببری.
اما  حالا، من روبه رویت نشسته ام و با دنیایی اشتیاق، از روزگار و دنیای اشتیاق، از روزگار و دنیای تو حرف می زنم.
مسئله ای را مطرح می کنم وتو می¬خندی. گاهی موضوعی را پیش می کشم، تو پاهایت را جا به جا می کنی و خودت را عقب می کشی و ابروانت را به هم گره می زنی و من می مانم: از کجا بگویم که بیشتر حرف دلت را زده باشم؟..

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب
کد امنیتی
آیتمی برای نمایش وجود ندارد!